×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

mosaferebahar

× گاهی به خاک سپردن یک جسد،از خواباندن یک قاب عکس و از فراموش کردن یک خاطره آسان تر است...!!! گاهی باید بد بود،برای کسی که فرق خوب بودنت را نمی داند...!!! و گاهی به آدمها؛از دست دادن را متذکر شد...!!! آدمها همیشه نمی مانند،گاهی یکجا در را باز می کنند و برای همیشه میروند...!!!
×

آدرس وبلاگ من

vatanparast.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/ashkane77777

?????? ???? ?????? ???? ????? ????? ??? ????

در مه پرسه می زنند

سینمانگار: حسن نیازی: در این بخش از مجموعه سکانس برتر نگاهی خواهیم داشت به سکانسی از فیلم پرسه در مه ساخته ی فیلمساز خوب ایرانی؛ بهرام توکلی...

پرسه در مه محصول 1388، پس از فیلم قابل تحسین پابرهنه در بهشتدومین ساخته بهرام توکلی است؛ با بازی لیلا حاتمی، شهاب حسینی و مسعود رایگان...

 

داستان فیلم از زبان "امین" با بازی شهاب حسیسنی روایت می شود که به علت یک حادثه در کُما به سر می بَرد. روایت داستان امین از زندگی اش بازیابی خاطرات و گذشته هاست و پرسه در مه فیلمی است درباره خیال و رویا. در فیلم شاهد آشنایی و رابطه ی او با شخصیت "رویا" (همسر آینده اش) با بازی لیلا حاتمی هستیم و سپس تلاش امین برای ساخت قطعه ی موسیقی رویایی اش؛ از طرفی امین همسرش رویا را متهم به رابطه با یک دکتر روانشناس می کند. درگیری شدید ذهنی امین بر روی ساخت قطعه ای زیبا و رویایی و همینطور مشکل او با همسرش رویا نظم زندگی او را به هم می زند که رفته رفته باعث می شود امین تعادل روحی خود را از دست بدهد...

در سکانس انتخابی این بخش که در اوایل نیمه ی نخست فیلم روایت می شود، امین و رویا در شب و در مکانی خلوت و بیرون از شهر، کنار آتشی که روشن کرده اند نشسته اند. رویا برای امین از روی کتابی می خواند. این سکانس شاید در نگاه اول به نظر ساده بیاید، اما در واقع لحظات زیبایی در آن وجود دارد که آن را به سکانسی تماشایی بدل کرده است؛ لحظاتی که با نگاه ها و رفتارها شکل می گیرد و با فضای محیط که از نمایی بکر(بخصوص زیبایی شب) تشکیل شده اوج می گیرد. البته تاثیر فیلمبرداری قابل تحسین حمید خضوعی ابیانه و موسیقی زیر متن حامد ثابت را در شکل گیری این سکانس نمی توان نادیده گرفت...

 

رویا: شبی که برای اولین بار تو رو دیدم روبروی آینه ایستادم و فکر کردم ما کاملا شبیه هم هستیم، طرز نگاهامون یا دودو زدن چشامون یا پلک زدنامون وقتی نفس میکِشیم یا وقتی در عین تردید اعتماد به نفس موقع حرف زدن با دیگران بازی می کنیم؛ ما خیلی شبیه هم هستیم، فکر می کنم خیلی راحت تونستم خودم رو به تو تبدیل کنم، تو اینطوری فکر نمی کُنی؟

(رویا به امین نگاهی می کُند)

http://cinemanegar.com/articles_files/images/Cinemanegar%20Photo-%20Scenes%20Bartar-%20Parse%20Dar%20Meh%2001.jpg

رویا: کجایی امین؟

http://cinemanegar.com/articles_files/images/Cinemanegar%20Photo-%20Scenes%20Bartar-%20Parse%20Dar%20Meh%2003.jpg

امین: ها؟ همین جا!

رویا: پس من چی میگُفتم اگه اینجایی؟!

http://cinemanegar.com/articles_files/images/Cinemanegar%20Photo-%20Scenes%20Bartar-%20Parse%20Dar%20Meh%2004.jpg

امین: همممم!

رویا: عجب گوش کردنی!

http://cinemanegar.com/articles_files/images/Cinemanegar%20Photo-%20Scenes%20Bartar-%20Parse%20Dar%20Meh%2005.jpg

امین: داشتم به صدای تو گوش می کردم، نه به چیزی که میخوندی!

رویا: همش باید مسخره  بازی دراری! حالا حواست هست؟

امین: آره آره بخون بخون!

(دوباره نگاه های رویا به سوی امین)

http://cinemanegar.com/articles_files/images/Cinemanegar%20Photo-%20Scenes%20Bartar-%20Parse%20Dar%20Meh%2007.jpg

(امین با سیب زمینی هایی که در آتش ریخته بازی می کند)

امین: این سیب زمینی ها داره میسوزه ها؟

لیلا: حواست به منه یا به سیب زمینی ها!!!؟

امین: هردورو دارم!

رویا: وول نخور دیگه!

امین: بیا اصلا ولش کن.

(رویا دوباره شروع به خواندن می کُند)

http://cinemanegar.com/articles_files/images/Cinemanegar%20Photo-%20Scenes%20Bartar-%20Parse%20Dar%20Meh%2008.jpg

رویا: حالا که بعد از مدت ها فکر می کُنم به نظرم میاد چقدر ملال انگیز بوده و چقدر دلم برای اون تنگ شده، شاید هیچوقت اون برام واقعی نبود، اما رنجی که از هم بُردیم واقعی بود و به همون اندازه عشقی که به هم داشتیم، سکوت کردن، در انزوا به سَر بردن و دوباره سکوت کردن...

parse dar meh Www.SoSa .Ir 1 دانلود فیلم ایرانی پرسه در مه

 

چهارشنبه 18 تیر 1393 - 9:14:18 AM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 18 تیر 1393   9:23:03 AM

من آنچه را احساس باید کرد یا از نگاه دوست باید خواند هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم داری ؟ قلب من و چشم تو می گوید به من : آری

من آنچه را احساس باید کرد یا از نگاه دوست باید خواند هرگز نمی پرسم
هرگز نمی پرسم که : آیا دوستم دار

http://violetflower.gegli.com

ارسال پيام

چهارشنبه 18 تیر 1393   9:20:09 AM

باتشکر از شما دوست عزیزم..

ممنون بابت زحماتی که واسه اطلاع رسانی ماها متحمل میشید..مرسی

یکـــــــی از فانتزیــــــآمم اینه کـــــه... (khejalati) 

مخـــآطب خـــــــآص آینـــــــدم  (sal

آخرین مطالب


خزان عشق---فصل سی ام


خزان عشق---فصل بیست و نهم


خزان عشق---فصل بیست و هفت و بیست و هشت


خزان عشق---فصل بیست و هفت و بیست و هشت


خزان عشق---فصل بیست و پنج و بیست و شش


خزان عشق---فصل بیست و دوم و بیست و سوم


خزان عشق---فصل نوزدهم و بیستم و بیست و یکم


خزان عشق---فصل شانزدهم و هفدهم و هجدهم


خزان عشق---فصل چهاردهم و پانزدهم


خزان عشق---فصل دوازدهم و سیزدهم


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

498948 بازدید

66 بازدید امروز

177 بازدید دیروز

1161 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements